مظلوم ترین مرد تاریخ
انگار دیگر قرار نیست انتظار بچه های یتیم به سر بیاید هر چه چشم هایشان را به در دوختند خبری نیست که نیست
کجاست آن پدر مهربانی ها که بوی عدل و دادش تمام کوفه را پر کرده بود، اما کوفه خود را به کر و کوری زده بود
کجاست آن امام راه حق که در تمام طول حکومتش با او به ناحق رفتار کردند از غصب حکومتش گرفته تا ظلم هایی که به اهل بیتش روا کردند، حکومتی که از كفش پینه زده که قیمتی ندارد در نزد ایشان بی ارزش تر بود مگر آنكه حقّى را بر پا دارند و يا باطلى را بر اندازند
آری کوفه کجاست آن مرد؟؟ انگار این روزها خجالت زده هستی انگار روی دیدن روی حسن و حسین را نداری
اما این کوفه خجالت زده انگار درس عبرت نمی گیرد چند سالی دیگر دوباره حسین را که علی زمانش هست تنها می گذارد
اماما کاش وقتی دستگیره ی در مانع خروجت از خانه شد بیرون نرفته بودی، گفتم در و این کلمه تداعی معنای غربت بیشتر تو هست که در جلوی چشمهایت همسرت، دختر پیغمبر، فاطمه ی صدیقه را لابه لای در و دیوار گذاشتند
و وای از غربت علی، وای از غربت حسین و وای از غربت فاطمه
مگر می شود علی متولد شده در خانه ی خدا، یار و همراه پیامبر، تربیت شده ی راه حق، اولین کسی که تشهد گفت، با آن همه فدارکاری ها وقتی در خانه ی خدا بر سر نماز و عشق بازی با خدا، رستگار شد و لبیک شهادت را گفت آن وقت گفتند مگر علی هم نماز می خواند در مظلومیتت همین بس هست که تا آخر تاریخ زمین و زمان باید مثل ابر بهار برایت ببارند.